بوشهر شهر بدون بادگیر
اگر بخواهم در يك جمله بوشهر را توصيف كنم، همين عكس كافيه!
من عاشق جنوبِ ايرانم و بوشهر و شاخاب پارس و مردمانش هم خيلى دوست دارم.
خوب و بد همه جاىِ ايران هست و نمي تونيم اگر يكى دو نفر يا حتى ده نفر بهمون بدى كردن، جمع ببنديم.
بگيم فلان شهر و فلان مردم بدترين هستن.
اين نوشته، تجربه ىِ شخصىِ منه طىِ ٢٤ سال سفر رفتنِ تنهايى و با دوست و خانواده و همسر و برخورد با مردمِ عزيزِ كشورم و حتى دو سه كشورى كه رفتم.
خب با اجازه تون بريم سراغِ بوشهر گردى و يكم اطلاعات از هتل و شهر و عکس ها
قدمتِ خودِ شهرِ بوشهر به زمانِ زنديه و بيشتر قاجاريه برميگرده،.
جدا از اينكه نشانه هاىِ سكونتى تا ٣ هزار ساله داره كه تا قبل از زنديه بيشتر به عنوانِ اسكله استفاده ميشده
بوشهر شهرى جمع و جور و ساحلی، كه آرامشِ خاصی داره.
همیشه گفتم خونگرمی و مهربانی و مهمان نوازىِ كلِ خطه ىِ جنوب يه صفاىِ ديگه اى داره و مردمِ این شهر بسیار مهربان و دلشاد هستند.
بوشهر تقريبا تنها شهرى است كه دائم آواىِ موسيقى و ساز و شعر خوانى در آن شنيده ميشه.
چه براىِ مراسمِ روزمره و خيام خوانىِ ريتميك يا جشن و شادى و حتى مراسمِ عزادارى، همه هم اهلِ موسيقى و شعر هستند.
سبكِ معمارىِ خانه هاىِ این شهر بيشتر شبيهِ هند و شمالِ آفریقاست بدونِ بادگير!
ساختمان ها رو به دريا ساخته شدن با سقف هاىِ بلندِ ٤ متری و حياط وسطِ ساختمان و پنجره و درهاىِ بلند.
هواىِ خنكِ دريا به سمتِ كوچه هاىِ باريك و سايه بيايد و در حياطِ خانه بپیچد و اتاق ها را خنك كند.
چوبِ در و پنجره ها را از هند و چوبِ سقف ها را از زنگبارِ آفريقا مى آوردند.
بجز موسيقى، حصيربافى در بوشهر داراىِ سابقه است و گبه بافى در روستاىِ شول رونق دارد.
تو خودِ شهر بوشهر چندين خانه ىِ بومگردی هست.
اما ما هتل دلوار را انتخاب میكنیم.
بيشتر بخاطرِ اینكه با ماشينِ خودمون مسافرت مي كنيم،كلى وسيله داريم.
هتل پاركينگ دارد اما بومگردی ها پاركينگ ندارند.
غذاخورى هاىِ ميداف و قوام و زيتون و ته ديگ معروفن و كافه ىِ حاج رئيس و كهن و دلفين.
خانه ىِ دهدشتی و ساحلِ ريشهر و جزيره ىِ شيف و موزه ی ميراث و بنياد ایرانشناسى.
من كلا اهلِ خوردنِ چاى سياه نيستم.
طىِ اين يك روز و نیمی كه اینجا هستم بيش از ١٤ چاى خوردم.
بس خوشمزه و خوش عطر و دلچسب است.
خوشحالم بوشهر سُنتِ چاى آتيشى خورىِ ايرانی تو كوچه رو ميز و نيمكت هاىِ كوتاهِ چوبى را زنده نگه داشته است.
(سنتى كه بيشترِ ما با استانبول ميشناسيم!)
بوشهر را مانندِ شهرهاىِ جنوبىِ ايران از خوزستان تا هرمزگان و جزيره ها دوست دارم.
سيستان و عُمان را هنوز نديدم و هميشه به افشين حسادت ميكنم.
افشین بيش از ٤٥ ساله ايرانگردى و عكاسى مي كنه و ايران را ديده و لمس و ثبت كرده است.
با وجودِ اينكه چند سال خارج از ايران زندگى كرده و بيشترِ كشورها هم ديده.
بازم ميگه هيچ جا ايران نميشه.
منم جنوب رو خیلی دوست دارم یکبار سفر پاشتم به بندرعباس و قشم، امیدوارم بعدی بوشهر باشه…
مممون از اطلاعات خوب و مفید شما
سلام خانم معتضدی
من هم سالها جنوب زندگی کردم اما بوشهر رو هنوز ندیدم .
با صحبت های شما چشم بسته هم حال و هوای شهر رو میشه لمس کرد و با این اطلاعات خیلی راحت تر میشه سفر کرد و خیلی دغدغه ی یک سری چیزهارو مثل اقامت و خوراک و … رو نداشت.
ممنون