اشتباهات رایج زوجهای جوان در روزهای اول زندگی مشترک
اگر احساس میکنید زندگی شیرینی که با عشق آغاز کردهاید، با مشکل روبرو شده است، نگران نباشید. با کمی دقت و حوصله میتوانید آن را نجات دهید و به روزهای خوش قبل بازگردید. درواقع این مشکل بین زوجهای جوان شایع است. پس از مدت کوتاهی از زندگی مشترک ممکن است متوجه وجود تفاوتهایی بین خود و همسرتان شوید. تفاوتهایی که باعث میشود حتی به این فکر کنید که انتخاب اشتباهی داشتهاید. اگر اینطور است، عجله نکنید. ابتدا این مقاله را بخوانید و به آن فکر کنید. احتمالاً با رعایت این نکات میتوانید از پس مشکلات به وجود آمده برآیید.
تفاوتهای میان زنان و مردان
همه ما میدانیم و پذیرفتهایم که میان مردان و زنان تفاوتهای کلی وجود دارد. البته که در این مورد نیز مانند بسیاری از پدیدهها استثناهایی وجود دارد. حتی کسانی ریشه فیزیولوژیک این تفاوت را باور ندارند نمیتوانند منکر تاثیر محیط در ایجاد این تفاوتها شوند. حتی اگر شخصیت زن و مرد تفاوتی نداشته باشند، کلیشههای فرهنگی به اغلب ما، زن بودن و مرد بودن را به شیوهای متفاوت آموخته است. اگر تمایل دارید روزهای خوش زندگی شما تا پایان عمر ادامه یابد یکی از سادهترین راهها مطالعه و شناخت این تفاوتهای کلی است. مثلاً، اینکه خانمها جزئینگر هستند و زمانی که از همسرشان درخواستی دارند بیشازحد در مورد جزییات آن توضیح میدهند باعث میشود آقا احساس کند به او اطمینان ندارند. تفاوتی نمیکند خانم از چه کلماتی استفاده کند، درهرصورت آقا دچار این سوءتفاهم میشود که از نظر همسرش او توانایی کافی برای انجام این کار را ندارد. خانم قصد بدی نداشته اما این سوءتفاهم ذهن آقا را، درگیر افکار و هیجانات منفی میکند. یک تفاوت مهم دیگر این است که خانمها حرفها و خواستههای خود را به طور غیرمستقیم و در لفافه بیان میکنند اما آقایان مستقیماً حرف میزنند و متعاقباً فقط پیامهای مستقیم را متوجه میشوند. گفتگوی زیر را در نظر بگیرید:
-خانم: خیلی وقت است مسافرت نرفتهایم.
-آقا: آره، آخرین بار یک سال پیش بود.
منظور خانم این است که «لطفاً من را به سفر ببر.» ولی آقا متوجه لایه زیرین جمله خانم نشده است. معمولاً در این جور مواقع خانم با قضاوت اشتباه خود، درگیر میشود، جملات منفی در ذهنش میسازد و خُلق خود و همسرش را تنگ میکند.
گاهی خانمها بدون توجه به لحن، درخواستشان را مطرح میکنند اما باید مراقب باشند که این لحن دستوری نباشد. آقایان به صورت ناخودآگاه در مقابل دستور شنیدن، گارد میگیرند. این هم یکی از شرایطی است که صرفاً به دلیل یک سوءتفاهم که ناشی از عدم شناخت است، دلخوری و حتی جروبحث به وجود میآید.
تفاوتهای فردی
بزرگترین مشکلی که بر سر راه زوجهای جوان قرار دارد، «توهم یکسان بودن» است. شاید قبول این حرف کمی دشوار باشد ولی زندگی کردن با یک کپی از خودتان، آنقدر که به نظر میرسد ساده نیست. علاوه بر تفاوتهایی که به طور کلی میان زنان و مردان وجود دارد، تکتک افراد نیز با هم متفاوت هستند. هر کسی در خانواده متفاوتی بزرگ شده و خلقوخو و سطح هورمونی متفاوتی دارد که باعث میشود مسیر متفاوتی از رشد عاطفی و هیجانی را تجربه کند. ما همیشه فکر میکنیم سایرین باید مثل ما فکر کنند و در شرایط مشابه، واکنش شبیه به ما نشان دهند. با خود میگوییم او چطور توانست این کار را انجام دهد؟ چون تصور میکنید اگر شما جای او بودید چنین کاری نمیکردید. واقعیت این است که ما وقتی خودمان را جای دیگری میگذاریم، هنوز خودمان هستیم. با همان خلقوخو و رشد عاطفی و هیجانی که در زندگی خود تجربه کردهایم. اغلب اوقات تفاوتهای فردی را نادیده میگیریم. زوجهای جوان در ابتدا جذب تفاوتهای یکدیگر میشوند. اغلب اوقات این تفاوتها همان نواقصی هستند که در خود احساس میکنیم. ما در جستجوی کسی هستیم که مکمل ما باشد پس بدیهی است که اگر در درون خود احساس ترس داریم مجذوب فردی شجاع شویم یا اگر زیادی ریسک میکنیم فردی محتاط، به نظرمان جذاب باشد. این تفاوتها پس از مدتی کار دست ما میدهند. اینجاست که باید با درک آنها، به تعاملی سازنده برسیم. عادتهای منفی وجود دارد که در این مواقع از تعامل جلوگیری میکند. اغلب ما در این شرایط وارد نبرد قدرت میشویم. هر یک از طرفین سعی میکند درست بودن نظریات خود را به دیگری ثابت کند و در این میان، اشتباه دانستنِ افکارِ طرف مقابل را تنها راهحل میداند. این نبرد بیفایده و بیانتهاست. البته اگر هم پایانی داشته باشد، بدون شک از آن پایانهای خوش قصههای رمانتیک نیست. به جای هر گونه مبارزه بهتر است تفاوتها را بپذیریم و سعی کنیم راهی برای تعامل پیدا کنیم.
واقعیت این است که ما وقتی خودمان را جای دیگری میگذاریم، هنوز خودمان هستیم. با همان خلقوخو و رشد عاطفی و هیجانی که در زندگی خود تجربه کردهایم. اغلب اوقات تفاوتهای فردی را نادیده میگیریم.
ما در اینجا به چهار تفاوت روانشناختی که باعث ایجاد سوءتفاهم در زوجهای جوان میشوند اشاره میکنیم و امیدواریم دانستن آن به شما کمک کند راحتتر این تفاوتها را درک کرده و بپذیرید.
1. تمرکز
احتمالاً یکی از شما بهتر از دیگری تمرکز میکنید و دیگری به راحتی دچار حواسپرتی میشود. اگر شما توانایی بهتری در تمرکز دارید، از برچسب زدن به همسرتان پرهیز کنید. عدم تمرکز معمولاً مشکلی فیزیولوژیک است و بهبود آن کار بسیار سختی است. متهم کردن همسرتان به حواسپرتی غیرمنصفانه است. این کار اعتمادبهنفس او را از بین میبرد. اگر همسرتان در مقابل شما احساس حقارت کند، منزوی میشود و در درازمدت از شما فاصله خواهد گرفت. همسر شما کسی است که با عشق و علاقه او را انتخاب کردید و تحمل دوری از او برایتان دشوار است. اجازه ندهید یک سوءتفاهم ساده، او را از شما بگیرد. برای از بین بردن این فاصله از قدرت عشق استفاده کنید. تماس چشمی، لبخند و آغوش به شما کمک میکند اشتباه خود را جبران کنید و فرصتی برای اصلاح رفتار خود داشته باشید.
2. سبکهای پردازش اطلاعات
برای درک بهتر این موضوع، دو نوع پردازش اطلاعات را مثال میزنیم. برخی افراد مفاهیم را به ویژگیهایی که در آن نهفته است تجزیه میکنند. به طور مثال وقتی از درخت صحبت میکنید، ویژگیهایی چون چوبی، ریشهدار، سبز و سخت در ذهن او تداعی میشود. برخی دیگر ممکن است سبک پردازش اطلاعات «همسانی» داشته باشند. این افراد تداعیهای از جنس اشتراک در ویژگیها در ذهنشان شکل میگیرد. در مورد درخت ممکن است به یاد میز و صندلی چوبی یا لباسی که رنگ سبز دارد بیافتند.
این سبکهای پردازش، راههای متفاوت نگاه کردن به دنیای پیرامون ماست. چهبهتر که با زاویه دید دیگران نیز آشنا شویم و دنیا را بهگونهای جدیدتر ببینیم. شاید در این زاویه جدید بخشهایی از زندگی را ببینیم که قبلاً به آن پی نبرده بودیم. پس بهجای قضاوت کردن و غیرمنطقی دانستن طرف مقابل، طرز فکر او را بپذیریم. به جای اصرار برای اثبات ادعای خود، گوش دهیم و درک کنیم. ما نمیتوانیم و نباید به فکر تغییر دادن همسرمان باشیم. باید یاد بگیریم دیگران را آنطور که هستند بپذیریم. چهبسا اگر موفق شویم همسرمان را تغییر دهیم، فرد جدید بهاندازهای که فکر میکردیم برایمان جذاب نباشد. یادتان باشد با ازدواج کردید چون عاشق همین فرد با همین ویژگیها شدهاید.
3. خلقوخو
خلق و سطح انرژی افراد با هم متفاوت است. روزی همین آرامش وجودی یا انرژی فوقالعاده در همسرتان، شما را مجذوب کرده است اما ممکن است امروز این تفاوت را عجیب بدانید. این تفاوت نه تنها عجیب نیست بلکه کاملاً طبیعی است. حتی اگر نیمی از دنیا را مثال بزنید که از نظر سطح انرژی مثل شما هستند، نیمه دیگر دنیا احتمالاً مثل همسرتان خواهند بود. افراد پرانرژی ترجیح میدهند اقدام کنند در حالی که افراد کم انرژی برای اینکه نیروی کمتری مصرف کنند، منتظر شرایط میمانند و واکنش نشان میدهند. پاسخ هیجانی شما به شرایط به خلقوخوی شما بستگی دارد. رویدادی ممکن است در شما احساس اضطراب و در همسرتان احساس آرامش ایجاد کند. به جای نبرد بر سر خوب یا بد بودن رویداد پیشآمده از این تفاوت برای برقراری تعادل استفاده کنید. شما فردی متفاوت را انتخاب کردید تا شکافهای زندگیتان را پر کند. اگر شما جزئینگر باشید احتمالاً بیشتر دچار استرس خواهید شد و شریک کلینگر شما با ارزیابی موقعیت از زاویه دید خودش میتواند یک گزارش مطمئن به شما بدهد و استرستان را کاهش دهد. اگر شما فردی منظم و کمالگرا هستید و همسر خلاقی دارید، میتوانید به کمک او کمی از چهارچوبهای زندگی خود خارج شوید. این تفاوتها مهم و سازنده هستند فقط باید از آن به بهترین شکل استفاده کرد.
4. آسیبپذیریهای اصلی
برای اکثر مردم ترس و شرم اصلیترین آسیبپذیری است. هر تجربهای که به این هیجانات منفی دامن بزند میتواند آسیب جدی به زندگی فرد وارد کند؛ بنابراین برخی از واکنشهای ناخودآگاه ما میتواند دفاعی برای مقابله با این آسیبپذیریها باشد. فرد ممکن است برای اینکه شرم ناشی از شکست را تجربه نکند، از هر راهی برای پرهیز از شکست کمک بگیرد. این راهحل ممکن است حرکت به سمت پیروز شدن یا حتی اجتناب و ماندن در موقعیت امن باشد. برای روشنتر شدن موضوع مثالی خواهیم آورد.
فرض کنید مرد خانواده در محل کار دچار مشکل شده است. او با سرپرست خود دچار مشکل شده و از شکست احساس شرم دارد. خانم متوجه عصبانیت او در این مدت شده ولی دلیل آن را نمیداند. در یک شب آرام و پس از صرف شام، سعی میکند شرایط را برای صحبت کردن آماده کند. آقا از مشکلاتی که با سرپرست خود پیدا کرده میگوید و احساس انزجار خود را از او ابراز میکند. واکنش خانم ترس از دست دادن شغل و مشکلات مالی ناشی از آن است. پیامد بیکار شدن همسرش را به او گوشزد میکند. آقا که از دست دادن شغل را شکست خود میداند، بحث را عوض میکند. این زوج بدون درک ترس و شرم یکدیگر، تعاملی مخرب داشتند. پس از اتمام این تعامل نه تنها مشکلی حل نشده بلکه هر دو طرف احساس میکنند همسرشان آنها را درک نکرده است. فرض کنیم خانم متوجه احساس آقا میشد. در این صورت به جای یادآوری احتمال از دست دادن شغل که هیجانات منفی آقا را بیشتر میکند، در جستجوی راهی برای کاهش این هیجان برمیآمد. آقا نیز به جای عوض کردن بحث میتوانست راهی برای کاهش ترس همسرش پیدا کند. شناسایی این آسیبپذیریها در افراد مشکل است ولی در مورد شریک زندگیتان حتماً باید از آن آگاه شوید.
برخی از واکنشهای ناخودآگاه ما میتواند دفاعی برای مقابله با این آسیبپذیریها باشد. فرد ممکن است برای اینکه شرم ناشی از شکست را تجربه نکند، از هر راهی برای پرهیز از شکست کمک بگیرد. این راهحل ممکن است حرکت به سمت پیروز شدن یا حتی اجتناب و ماندن در موقعیت امن باشد.
اگر مرحله نخست، یعنی انتخاب صحیح را پشت سر گذاشتهاید، با درک و عمل به موارد بالا میتوانید خوشبختی خود را تضمین کنید. ریشه رنجش در انتظارات نابجا است. ما همیشه انتظار داریم دیگران مثل ما فکر کنند، احساس کنند و رفتار کنند. این طرز فکر اشتباه باعث میشود در دور باطلی از افکار آزاردهنده گرفتار شویم. در ذهن خودمان رفتار همسرمان را قضاوت کنیم، او را محاکمه کنیم و زندگیمان را خراب کنیم. یادتان باشد او شریک زندگی شماست. به مفهوم این عبارت فکر کنید. لحظات عمر با سرعت سپری میشوند و جایگزینی برای آن وجود ندارد. بهترین استفادهای که میتوان از این لحظات داشت این است که از زندگی لذت ببریم. لذت بردن کار سختی نیست ولی باید آن را بیاموزیم و تمرین کنیم. سختیهای مسیر به اندازه کافی ما را درگیر خود خواهند کرد. پشت سر گذاشتن این سختیها بدون عشق و آرامش کار سادهای نیست. زندگی پر است از مبارزاتی که ناخواسته درگیر آن میشویم. بهتر است انرژی خود را به جای مبارزه با شریک زندگیمان، برای دشواریهای مسیر نگه داریم.